موشکی خواهم ساخت!
تاريخ : شنبه 29 / 1 / 1391برچسب:, | 20:15 | نویسنده : م

 

نقیضه ای بر شعر سهراب سپهری

موشکی خواهم ساخت!

خواهم انداخت هوا!

دور خواهم شد از این خاک فقیر

که در آن هیچ کسی نیست که بی زور کتک

صبح بیدار شود!

 موشک از سوخت تهی!

ودلم می خواهد بروم بالاتر

ودلم می خواهد چه قدر حرف جدید!

ودلم می خواهد

همچنان خواهم راند.

نه به پیران دل خواهم بست

نه جوان ها که سر از تخم به درمی آرند!

که به بی غیرتی هم معتادند

وهمه حرفه شان

شیره مالیدن بر سرو هیکل یک دختر احساساتی ست!

دور از اینجا شهریست!

 که در آن چهره زن حق تجلی دارد!

چشم ها تشنه چرخیدن نیست !

وبرادر، خواهر در عمل هست نه بر روی زبان!

عقل هر کودک قنداقی شان قد عقل من و توست!

مردم از عادت ول کن به درک

قفل بر فکر و زبان ها نزدند!

تیتر جنجالی فردا صبح است!

بر تن آزادی بختکی افتاده است!

دور از اینجا شهریست!

که در آن آب به اندازه چشمان سحر خیزان هست!

شاعران پول به اندازه فردا دارند!

وصدای زنشان مثل شب کوتاه است!

دور از اینجا شهریست

موشکی باید ساخت!